سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 RSS  | خانه | ارتباط با من | درباره من | پارسی بلاگ|مجموع بازدیدها: 2782 | بازدیدهای امروز: 0| بازدیدهای دیروز: 1
درباره خودم

عبد صالح
مدیر وبلاگ : رباب ، حکیمه ، فضه[6]
نویسندگان وبلاگ :
فضه[0]
حکیمه[1]
رباب[0]

لوگوی وبلاگ
اشتراک
 

 

بسم رب الرقیه (س)

هنگامی که سرمطهرامام حسین(ع) را وارد شهردمشق کردن شخصی درکنار سرمطهرحضرتش این آیه را قرائت کرد که:(ام حسبت ان اصحاب الکهف والرقیم کانوا من آیاتنا عجبا)سوره کهف آیه9

آیاگمان کردی که اصحاب کهف ورقیم از ایات شگفت ما بودند؟خداوندسرمطهر امام را به سخن در اورد وایشان فرمود:شگفت تر از اصحاب کهف کشته شدن وحمل سر من میباشد .(صراط المستقیم)

من آمده ام تا به کنار تو بمیرم

فقط 15روز دیگر تا دیدار دوباره ی زینب(س) پاره ی دلش حسین (ع)مانده امروزسالروزسفریکی از بچه ها به کربلا ست خودش تعریف می کردهمیشه با خودم می گفتم حضرت رقیه(س) فقط یه باربه سفر کربلا رفت واونقدر عاشق شد که جون داد...خدایاسفری نصیبم کن که رقیه وار عاشق کربلا بشم وبادیدن گنبدش دیگه نفس ....

اما هیچکس نمی تونه رقیه(س) باشه ...راستی از امروزکه کاروان اسرا بخواد به سمت کربلا راه بیفته دیگه صدای گریه ای توقافله نمی پیچه...صدای ابتاه گفتن دختنر بچه ای بهونه ی تازیانه کشیدن نمی شه ... وآغوش عمه ای انگار که سالهاست دخترکی روتولحظه های بی تابی پناه نداده ...نگهبونای خرابه به یزید بگید که دیگه شبا راحت بخوابه...

رقیه غریب توی شام وکنج خرابه به خاک امانت داده شد وفقط چند ماه بعد عمه که طاقت دوریشو نداشت برای همیشه رقیه(س) رو در آغوش کشید.

یاحسین(ع) دخترکوچیکت رقیه(س) بالای نعش مطهرتوگفت:(این بابای خوب منه که خوابیده )راست می گفت تو بابای خوبی بودی ...اماعاشق خوب بودن از بابای خوب بودن خیلی سخت تره وتو عاشق خوبی بودی چرا که از دخترت رقیه(س) 

 هم گذشتی

واین گذشت است که تورا لایق شهادت ساخت .سید الشهدا کسانی را دوست دارد که حضرت رقیه (س)را از رقیه هایشان بیشتر دوست دارند.(شهیدآوینی)

پی نوشت :دوباره بوی جنوب توی دلم پیچیده (اگه بطلبن )

 

 

 

 




نویسنده: رباب ، حکیمه ، فضه(پنج شنبه 86/11/25 :: ساعت 12:47 عصر)

بسم الله الذی رفع رایه العباس(ع)

 

شخصی خدمت امام حسین(ع) شرفیاب شده و عرض کرد:

از فضائلی که خدا برای شما قرار داده حدیثی برای من بفرمائید

امام (ع)فرمود : تو طاقت شنیدن و توان پذیرفتن آن را نداری .

عرض کرد : ای فرزند رسول خدا (ص) حدیث بفرمایید من تحمل آن را دارم و می پذیرم

امام(ع) که اصرار او را دید حدیثی برای او فرمود ولی هنوز گفتارش به پایان نرسیده موهای سر و صورت آن شخص سفید شد و حدیث را فراموش کرد . امام حسین (ع) فرمود : رحمت خدا شامل او شد که حدیث را فراموش کرد (الخرائج،مختصر البصار،اثبات الهداه ،القطره)

 

روزی امام حسن  و حسین (علیهما السلام ) خدمت جد بزرگوارشان رسول خدا شرفیاب شدند جبرئیل نیز در حضور آن حضرت بود آن دو بزرگوار در اطراف جبرئیل می گردیدند و او را به دحیه کلبی شبیه می نمودند ، جبرئیل همانند کسی که می خواهد چیزی بدهد به دستش اشاره می کرد ناگهان دیدند که یک سیب و یک به و یک انار در دست اوست

جبرئیل آن میوه ها را به آن دو بزرگوار داد  و چهره ی مبارکشان درخشید و به سوی جدشان دویدند پیامبر (ص) آن میوه ها را گرفت و بویید و به آنان فرمود :

"با این میوه ها به سوی مادرتان بروید و اگر ابتدا به سوی پدرتان بروید بهتر است"

آن دو بزرگوار امر پیامبر (ص) را انجام دادند و نزد والدین خود رفتند و از آن میوه ها نخوردند تا حضرت رسول (ص) نیز به نزدشان پیوستند و همگی از آنها تناول کردند .

آنان پیوسته از آن میوه ها میل می فرمودند و چیزی از آن کم نمی شد تا اینکه رسول خدا از دنیا رحلت فرمود امام حسین (ع) فرمود : در آن روزهایی که مادرم زهرا (س) زنده بود چیزی از آن میوه ها کم نشد تا اینکه مادرم از دنیا رفت در این موقع انار مفقود شد و در دورانی که پدر بزرگوارم در قید حیات بود سیب و به باقی ماند وقتی امیرالمؤمنین (ع) شهادت رسید ، به نیز مفقود شد و سیب به همان حالت نزد برادرم امام حسن (ع) باقی ماند .

وقتی آن حضرت به زهر ستم مسموم و شهید گشت سیب نزد من بود تا آن موقعی که در کربلا آب را روی من بستند هنگامی که عطش بر من غلبه کرد آن سیب را می بوییدم  و آتش تشنگی ام فرو نشست وقتی عطش بر من شدت گرفت از آن سیب خوردم و یقین کردم که شهید خواهم شد.

 امام سجاد (ع) می فرماید : من این سخنان را از پدرم شنیدم ، حضرت پیش از شهادت این مطلب را فرمود وقتی به شهادت رسید از قتلگاهش بوی سیب می وزید . من به دنبال سیب رفتم ولی اثری نیافتم بوی آن همچنان از امام حسین (ع) باقی بود

و در ادامه فرمودند: هر کس از شیعیان زائر ما بخواهد از بوی خوش آن بهره مند شود باید در هنگام سحر به زیارت آن حضرت شرفیاب شود زیرا اگر با اخلاص در آن موقع زیارت کند عطر سیب را احساس می کند .

                                               

                                            سلام من به محرم به ماه دلبر زینب

                          به کاروان بهاری که در مسیر خزان است....

 

 ... کمی عقب تر شهادت اما فرسنگ ها و سال ها جلوتر از بهشت ... نمی دونیم تو چقدر تونستی با آقامون همراه بشی و تو هر منزل که حسین (ع) توقف کرد و برای تو نامه داد  و درخواست یاری کرد و خودش از تو خواست با قافله اش همسفر بشی لبیک بگی و جا نزنی ...

 

 فکر می کنیم که پاهامون قدرت نداره که منزل به منزل پا به پای زینب(س) با حسین(ع) همسفر بشیم آخه ما که حبیب نیستیم عاشقای حسین (ع) در هر منزل به کاروان می رسند و به حبیبشون می پیوندند توی این 23 روز توی کدوم منزل از دنیای خودت کنده شدی پر در آوردی و به ندای آقات لبیک گفتی توی یارای امام حسین (ع) واسه هر کدوم ما یه نمونه هست نمی دونم مثل اون عاشقی شدیم «زهیر بن قین» که وقتی کاروان حسینی کنارش منزل کرد و نامه ی امام حسین (ع) به دستش رسید و خواست جواب نده اما زنش نهیب زد که جواب پسر فاطمه(س) رو نمی دی ، و اون دگر گون شد و به دیدار حسین (ع) شتافت

 اگه هنوز حر بن یزید ریاحی هستیم و آب رو به روی حسین(ع) بستیم به یاد بیاریم که ادب و احترام به فاطمه (س) می تونه نجاتمون بده اگه باز هم نشد -سعد ابوالحتوف بن الحارث -    به یاد بیاریم که گوشهامونو  روی حقیقت نبندیم تا ندای حسین (ع) و حتی وسط جنگ  بشنویم

می  شه از سپاه ابن زیاد به سپاه حسین بن علی (ع) رفت اما قبل از اینکه سری بریده بشه باید به خود اومد بیدار باش چون هنوز عاشورا نشده صدای حسین تا ظهر عاشورا تو رو صدا می کنه وقت تنگه فقط 6روزه دیگه مونده به خودمون بیایم یه وقت نشیم مثل اونی که بعد از اینکه کار از کار گذشت تازه واسه ی غربت حسین(ع) گریه کنیم هنوز حسین(ع) ....

 

آماده شوید حسین ابن علی (ع) هنوز در صحرای پر بلای کربلا انتظار می کشد تا یارانش در پهنه ی قرن ها ندای هل من ناصر او را لبیک گویند و با کاروان تاریخ به سویش بشتابند. شهید آوینی

"بیدار باش"

محرمنامه

5 محرم : عبور حضرت موسی از دریا و غرق شدن فرعون

6 محرم: شهادت حضرت یحیی بن زکریا (سر بریدن ) 

7 محرم:بستن آب بر حرم امام حسین (ع)

11 محرم: عبور اهل بیت از قتلگاه

12 محرم: شهادت حضرت سجاد(ع)

15 محرم: وفات حضرت آدم ابوالبشر

18 محرم:تغییر قبله

20 محرم: هلاکت معتصم و پایان دولت بنی عباسی اونم تو ماه محرم

24 محرم:بیدار شدن اصحاب کهف از خواب

27 محرم: رحلت حضرت حوا ام البشر 

پی نوشت :

روز غدیر عهد بستم و هم عهد شدیم که امام زمان رو بشناسیم

محرمه اما به قول سید قاضی که هر وقت به حرم امام حسین(ع )می رفت با هر بار ناقوس ساعت، صدای "هل من ناصر" رو می شنید هنوز تو گوش زمان این صدا پیچیده یکی مثل ندار و پاسخ می ده یکی مثل عباس(ع) ،امام زمان ما چه جوری "هل من ناصر" میگه و ما چه جوری می خوایم لبیک بگیم( زینبی ، ابوالفضلی و یا ...) 

 

"یا زینب  "




نویسنده: حکیمه(یکشنبه 86/10/23 :: ساعت 1:33 عصر)

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیرالمومنین و ائمه الطاهرین علیهم السلام

 

سلام.

امام صادق علیه السلام فرمودند :

 مردم سه دسته اند : دانشمند ، دانشجو  و خاشاک روی آب. ما امامان دانشمندانیم ، شیعیان ما دانشجویان و مردم دیگر خاشاک روی آب که هر لحظه آبش به جانبی برد مانند مردمی که چون تعمق دینی ندارند هر روز به کیشی گروند و به دنبال صدایی در آیند. اصول کافی ج 1، ص 41

فکر کنیم از همین اول کاری مشخص شده باشه هدفمون از نوشتن وبلاگ چیه؟

ما یه کاری و بعد 6 سال شروع کردیم  با برنامه جامعی برای همه زندگیمون ، با توجه به اینکه  :

امام صادق علیه السلام  فرمودند :

چیزی نیست جز آنکه در باره اش آیه قرآن یا حدیثی هست.

یعنی زندگی بر اساس قرآن و سیره اهل بیت علیهم السلام به همراه تعقل و تدبر برای رسیدن به هدف غایی.

 چون نمیخوایم از اونایی باشیم که کمر امام زمونشون و شکستن همونطوری که امام صادق علیه السلام فرمودند:

دو گروه کمر مرا شکستند : 1. عالمان بی دین  2. دینداران بی علم

اساس برنامه مون اینجوریه :

1. هدف : رسیدن به اینکه  : بقیت الله خیر لکم ان کنتم تعلمون آیه 86 سوره مبارکه هود

2. الگوی ما : با توجه به سخن حضرت صاحب الامر ارواحنا فداه : دختر رسول خدا (ص) برای من اسوه نیکویی ست.

3. ابزار : قرآن ، سنت ، عقل سلیم

4. مدت برنامه : کذب الوقاتون!!! و اینکه  لمجموعون الی میقات یوم معلوم سوره واقعه آیه 50

5.محوری ترین اصل برنامه : از اونجاییکه :  والسلام  علی من اتبع الهدی سوره  مبارکه طه آیه 47 ، پیروی از : الذین یقیمون الصلوه و یؤتون الزکوه و هم راکعون ( آیه ولایت) آیه 55 سوره مبارکه مائده

6. نتیجه : والعاقبه للمتقین همونطوری که خدا وعده داده : و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین آیه 5 سوره مبارکه قصص و همچینین ان الارض یرثها عبادی الصالحون...

فکر کنیم واسه شروع کار کافی باشه...

پی نوشت1 : اول میخواستیم اسم وبلاگ و بزاریم حصن یا کهف ولی دیدیم یه عده قبل از ما اینا رو انتخاب کرده بودن ، به دلمون افتاد عبد صالح همونجوری که تو زیارت نامه حضرت عباس (ع) میخونیم السلام علیک ایها العبد الصالح  ،چون ندای امام زمانش و لبیک گفت !!!  یه چیز جالب تو اسم گذاریمون هم این بود که  امسال از عید غدیر به اسم حضرت علمدار (ع)  شروع کردیم . راستی امروز هم سالروز تولد و  هم شهادت سید مجتبی علمدار بود!!!

پی نوشت2 : دیشب که داشتیم در مورد آیه ولایت با هم حرف میزدیم تصمیم گرفتیم یه جوری تو پست اول بیاریم بدون اینکه بدونیم دقیقا امروز مصادف بود با 21 ذی حجه سالروز بخشیدن انگشتری توسط امام علی علیه السلام به سائل!

پی نوشت 3 :  چرا رباب و فضه و حکیمه

رباب(س): مادر علی اصغر(ع) بزرگترین کوچک

فضه(س) : کنیز حضرت زهرا (سلام الله علیها ) ، مفسر قران و راوی حدیث و تریبت شده حضرت زهرا (سلام الله علیها)

حکیمه (س) : مربی مادر امام زمان (عج) ، دختر امام جواد (علیه السلام) ،خواهر امام هادی (علیه السلام) و عمه امام حسن عسگری(علیه السلام)

التماس دعا

 




نویسنده: رباب ، حکیمه ، فضه(سه شنبه 86/10/11 :: ساعت 4:17 عصر)

لیست کل یادداشت های این وبلاگ