سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 RSS  | خانه | ارتباط با من | درباره من | پارسی بلاگ|مجموع بازدیدها: 2713 | بازدیدهای امروز: 3| بازدیدهای دیروز: 1
درباره خودم

عبد صالح
مدیر وبلاگ : رباب ، حکیمه ، فضه[6]
نویسندگان وبلاگ :
فضه[0]
حکیمه[1]
رباب[0]

لوگوی وبلاگ
اشتراک
 

 

بسم الله الذی رفع رایه العباس(ع)

 

شخصی خدمت امام حسین(ع) شرفیاب شده و عرض کرد:

از فضائلی که خدا برای شما قرار داده حدیثی برای من بفرمائید

امام (ع)فرمود : تو طاقت شنیدن و توان پذیرفتن آن را نداری .

عرض کرد : ای فرزند رسول خدا (ص) حدیث بفرمایید من تحمل آن را دارم و می پذیرم

امام(ع) که اصرار او را دید حدیثی برای او فرمود ولی هنوز گفتارش به پایان نرسیده موهای سر و صورت آن شخص سفید شد و حدیث را فراموش کرد . امام حسین (ع) فرمود : رحمت خدا شامل او شد که حدیث را فراموش کرد (الخرائج،مختصر البصار،اثبات الهداه ،القطره)

 

روزی امام حسن  و حسین (علیهما السلام ) خدمت جد بزرگوارشان رسول خدا شرفیاب شدند جبرئیل نیز در حضور آن حضرت بود آن دو بزرگوار در اطراف جبرئیل می گردیدند و او را به دحیه کلبی شبیه می نمودند ، جبرئیل همانند کسی که می خواهد چیزی بدهد به دستش اشاره می کرد ناگهان دیدند که یک سیب و یک به و یک انار در دست اوست

جبرئیل آن میوه ها را به آن دو بزرگوار داد  و چهره ی مبارکشان درخشید و به سوی جدشان دویدند پیامبر (ص) آن میوه ها را گرفت و بویید و به آنان فرمود :

"با این میوه ها به سوی مادرتان بروید و اگر ابتدا به سوی پدرتان بروید بهتر است"

آن دو بزرگوار امر پیامبر (ص) را انجام دادند و نزد والدین خود رفتند و از آن میوه ها نخوردند تا حضرت رسول (ص) نیز به نزدشان پیوستند و همگی از آنها تناول کردند .

آنان پیوسته از آن میوه ها میل می فرمودند و چیزی از آن کم نمی شد تا اینکه رسول خدا از دنیا رحلت فرمود امام حسین (ع) فرمود : در آن روزهایی که مادرم زهرا (س) زنده بود چیزی از آن میوه ها کم نشد تا اینکه مادرم از دنیا رفت در این موقع انار مفقود شد و در دورانی که پدر بزرگوارم در قید حیات بود سیب و به باقی ماند وقتی امیرالمؤمنین (ع) شهادت رسید ، به نیز مفقود شد و سیب به همان حالت نزد برادرم امام حسن (ع) باقی ماند .

وقتی آن حضرت به زهر ستم مسموم و شهید گشت سیب نزد من بود تا آن موقعی که در کربلا آب را روی من بستند هنگامی که عطش بر من غلبه کرد آن سیب را می بوییدم  و آتش تشنگی ام فرو نشست وقتی عطش بر من شدت گرفت از آن سیب خوردم و یقین کردم که شهید خواهم شد.

 امام سجاد (ع) می فرماید : من این سخنان را از پدرم شنیدم ، حضرت پیش از شهادت این مطلب را فرمود وقتی به شهادت رسید از قتلگاهش بوی سیب می وزید . من به دنبال سیب رفتم ولی اثری نیافتم بوی آن همچنان از امام حسین (ع) باقی بود

و در ادامه فرمودند: هر کس از شیعیان زائر ما بخواهد از بوی خوش آن بهره مند شود باید در هنگام سحر به زیارت آن حضرت شرفیاب شود زیرا اگر با اخلاص در آن موقع زیارت کند عطر سیب را احساس می کند .

                                               

                                            سلام من به محرم به ماه دلبر زینب

                          به کاروان بهاری که در مسیر خزان است....

 

 ... کمی عقب تر شهادت اما فرسنگ ها و سال ها جلوتر از بهشت ... نمی دونیم تو چقدر تونستی با آقامون همراه بشی و تو هر منزل که حسین (ع) توقف کرد و برای تو نامه داد  و درخواست یاری کرد و خودش از تو خواست با قافله اش همسفر بشی لبیک بگی و جا نزنی ...

 

 فکر می کنیم که پاهامون قدرت نداره که منزل به منزل پا به پای زینب(س) با حسین(ع) همسفر بشیم آخه ما که حبیب نیستیم عاشقای حسین (ع) در هر منزل به کاروان می رسند و به حبیبشون می پیوندند توی این 23 روز توی کدوم منزل از دنیای خودت کنده شدی پر در آوردی و به ندای آقات لبیک گفتی توی یارای امام حسین (ع) واسه هر کدوم ما یه نمونه هست نمی دونم مثل اون عاشقی شدیم «زهیر بن قین» که وقتی کاروان حسینی کنارش منزل کرد و نامه ی امام حسین (ع) به دستش رسید و خواست جواب نده اما زنش نهیب زد که جواب پسر فاطمه(س) رو نمی دی ، و اون دگر گون شد و به دیدار حسین (ع) شتافت

 اگه هنوز حر بن یزید ریاحی هستیم و آب رو به روی حسین(ع) بستیم به یاد بیاریم که ادب و احترام به فاطمه (س) می تونه نجاتمون بده اگه باز هم نشد -سعد ابوالحتوف بن الحارث -    به یاد بیاریم که گوشهامونو  روی حقیقت نبندیم تا ندای حسین (ع) و حتی وسط جنگ  بشنویم

می  شه از سپاه ابن زیاد به سپاه حسین بن علی (ع) رفت اما قبل از اینکه سری بریده بشه باید به خود اومد بیدار باش چون هنوز عاشورا نشده صدای حسین تا ظهر عاشورا تو رو صدا می کنه وقت تنگه فقط 6روزه دیگه مونده به خودمون بیایم یه وقت نشیم مثل اونی که بعد از اینکه کار از کار گذشت تازه واسه ی غربت حسین(ع) گریه کنیم هنوز حسین(ع) ....

 

آماده شوید حسین ابن علی (ع) هنوز در صحرای پر بلای کربلا انتظار می کشد تا یارانش در پهنه ی قرن ها ندای هل من ناصر او را لبیک گویند و با کاروان تاریخ به سویش بشتابند. شهید آوینی

"بیدار باش"

محرمنامه

5 محرم : عبور حضرت موسی از دریا و غرق شدن فرعون

6 محرم: شهادت حضرت یحیی بن زکریا (سر بریدن ) 

7 محرم:بستن آب بر حرم امام حسین (ع)

11 محرم: عبور اهل بیت از قتلگاه

12 محرم: شهادت حضرت سجاد(ع)

15 محرم: وفات حضرت آدم ابوالبشر

18 محرم:تغییر قبله

20 محرم: هلاکت معتصم و پایان دولت بنی عباسی اونم تو ماه محرم

24 محرم:بیدار شدن اصحاب کهف از خواب

27 محرم: رحلت حضرت حوا ام البشر 

پی نوشت :

روز غدیر عهد بستم و هم عهد شدیم که امام زمان رو بشناسیم

محرمه اما به قول سید قاضی که هر وقت به حرم امام حسین(ع )می رفت با هر بار ناقوس ساعت، صدای "هل من ناصر" رو می شنید هنوز تو گوش زمان این صدا پیچیده یکی مثل ندار و پاسخ می ده یکی مثل عباس(ع) ،امام زمان ما چه جوری "هل من ناصر" میگه و ما چه جوری می خوایم لبیک بگیم( زینبی ، ابوالفضلی و یا ...) 

 

"یا زینب  "




نویسنده: حکیمه(یکشنبه 86/10/23 :: ساعت 1:33 عصر)

لیست کل یادداشت های این وبلاگ